نتایج جستجوی عبارت «سعید مافی مدرسه شهید مفتح دبیرستان شهید بهشتی مسجد جامع کبیر مرکز تربیت معلم شهید مدنی بنیاد شهید انقلاب اسلامی حسن لاریزاده محمدجواد متقی‌پیشه شلمچه کربلای 5 ۱۳۴۳/۹/۱۱ ۱۳۶۵/۱۰/۲۹» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
گلایه ای از دوستان
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
در اینجا ضمن احترام به همه کسانی که سعی در ثبت خاطرات و جانفشانی‌های جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران اسلامی نموده‌اند‌، ‌گلایه‌ای هم داریم. از‌ نویسنده یا نویسندگان محترم کتاب "‌نبرد فاو‌" از انتشارات معاونت سیاسی ستاد کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‌. نویسنده محترم کتاب در بحث "‌عملیات ایذایی در محور جاده ام القصر‌" در صفحه 195، در شرح عملیات شب 27/11/1364، شرح فداکاریهای رزمندگان لشکر محمد رسول‌الله‌(ص) را حتی با ذکر نام گروهان و گردان...
خاطراتی از غلامرضا کاویانی مشهور به «پدر»
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
غیرت و مردانگی مردان و زنان این دیار در طول 8 سال دفاع مقدس، موجب شد کشور ما بر بلندای افتخار و عزت تکیه دهد. در این میان کمک‌های داوطلبانه‌ی مردمی که در پشت جبهه‌ها، یاری‌رسان رزمندگان اسلام بودند نباید از چشمان تیزبین تاریخ‌نویسان دور بماند. یکی از کسانی که در نی ریز به نماد جمع‌آوری کمک های مردمی و تدارکات جبهه معروف است غلامرضا کاویانی مشهور به «پدر» می باشد. وی از بازنشسته جهاد کشاورزی می باشد. در زیر...
به یاد شهدای عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
فاتحان خیبر ای مردان حزب الله درود ای شهیدان ره اسلام و قرآن السلام جانفدایان، پاکبازان‌، نامداران، السلام فاتحان خیبر ای مردان حزب الله درود بسته پیمان باخدا تا دین‌حق ماند بجا می دهدخون شما بر اهل‌عالم این ندا فاتحان خیبر ای مردان حزب الله درود چونکه اسلام محمد را خطر آمد پدید برق غیرت از قلوب پاکتان آری جهید فاتحان خیبر ای مردان حزب الله درودپس‌بسوی‌جبهه‌ها‌مردانه‌جان‌برکف‌شدید پیرو امر سلیمان زمان آصف شدید فاتحان خیبر ای مردان حزب...
به یاد شهیدان سید مهدی افسر و علی اصغر سرافراز و محسن پرهوده و حسین منوری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
برتارک شهرشهادت افــسر آمد       گنج  شهادت را  نـکوتر گـوهر آمد                بر سرفرازی سرفراز دیگرآمد نخل ‌شهــادت ‌را ثمرچون ‌شکر آمد   فر هنگ ما را افتخاری دیگر آمد علم وادب شد سوگوار ای با کمالان   آری مدارس غــم سراو درس نالان   فضل‌ وهنر ماتم‌نشیــن‌نیکو خصالان          خـون‌می‌چکد ازسیـنه‌های‌ نو نهالان   بر سینه دانش پژوهان  نشتر آمد دیگر دبیرستان ندارد رهنمایی               کـو  آن  خـدایی مـرد  بـاغ  آشنایی   کـو آن مـــعـلم متقی مرد خدایی            ای نورجان‌ای‌ افسر دلــها کـــجایی    از  داغ تو برسینه  ما اخگر آمد شد لشکر المهدی عزادار سرافراز                             ...
به یاد آزاده مسعود آهنگر
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
خون پاک نوجوانان حامی قرآن ما لاله‌های سرخ داده رنگ‌و‌بو ایران ما خون پاک نوجوانان حامی قرآن ما با نسیم نوبـهاران سبزه صبح امید صیت‌اسلام‌این‌زمان‌درپهنه گیتی رسید خون‌پاک هر جوانی داده گرمی جان ما کشور ایران مباهی زین جوانان دلیر تا شود نابود درعالم بسی نفس شریر می درخشد همت مردانه خوبان ما بود مسعود دلاور با همه عشق و صفا عشقها ورزیده در راه هدف آن با وفا کای خدا درراه حق برجا بود پیمان ما مادرم...
بمناسبت شهادت حمید مستفیضی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شد مستفیضی مستفیض از فیض یزدان مظلوم ما ای مستفیضی ای دلاور کردی شهادت انتخاب و ره سپردی در راه دین جانت فدا شد افتخارت درکربلای میهن و هنگامه فجر همچون ستاره نعش توغلطان بخون شد قابیلیان این ناکسان نا مسلمان رخسار گلگون ترا با خون بشوئیم ما حجله عیش ترا با گل بپوشیم ای خون تو روشنگر دلهای سوزان گشتی رها ازقیدها آزاد گشتی اکنون که در راه خدا گشتی تو قربان راه تو راه ما بود...
وای چشمم وای چشمم
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در جریان عملیات کربلای 10 که گردان کمیل بمباران شد. یکی از برادران که نسبتا" هم آدم سنگین وزنی بود، بر اثر بمباران شدیدا" مجروح شده و از ناحیه پای راست آسیب دید. داد می‌زد که وای پام وای پام! در کنار دستش یک برادری که جثه ضعیف‌تری داشت فریاد می‌زد: وای چشمم! وای چشمم! در حالیکه مشکلی نداشت و مجروح نشده بود. از او سئوال کرده بودند، چرا فریاد‌ می‌زدی وای چشمم؟ گفته بود برای اینکه فلانی...
دوای دل درد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در سال 1365 که گردان کمیل مدتی در خط خرمشهر مستقر بود، تدارکات گردان در یکی از ساختمانهای نزدیک خط مستقر شده بود. بچه‌های تدارکات گردان شبها نوشابه‌ها را درون یخدانهای بزرگ می‌گذاشتند تا برای فردا خنک شود. در اواخر شب موقعی که بچه‌های تدارکات خواب بودند آقای غلامرضا نصرتی می‌گفت: من دلم درد گرفته و دوای دل درد می‌خواهم. این رمزی بود که باتفاق به نوشابه‌های خنک تدارکات گردان تک می‌زدیم‌.  ...
زندگینامه آزاده مسعود زارعی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
مسعود زارعی فرزند امامقلی، در سال 1347 در خانواده‌ای متدین و مذهبی در یکی از روستاهای آباده طشک بنام جهان آباد، دیده به جهان گشود. تحصیلات دوران ابتدائی را در دبستان روستای جهان آباد با موفقیت به پایان رساند. پس از پایان تحصیلات ابتدائی بعلت نبودن مدرسه راهنمایی در روستا و پاره‌ای مشکلات دیگر، ترک تحصیل نموده و با پرداختن به کشاورزی و کارگری به زندگی خود ادامه داد. وی در تاریخ هیجدهم تیرماه 1366 جهت انجام خدمت مقدس...
به یاد شهیدان محمد قدرت زاده و محمد علی مقدم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
ای فدای راه قرآن ای عزیزان جوانم ای‌محمد داغ هجران‌آتشی‌افکنده‌بر جان یاد اخلاق نکوی تو مرا کرده پریشان ای فدای راه قرآن ای عزیزان جوانم درره قرآن‌ فدا گشتی‌مبارک‌این شهادت تا بماند حکم قرآن دادن جانها عبادت بود قدرت زاده الحق نوجوانی پاکدامان ای فدای راه قرآن ای عزیزان جوانم آفرین بر این عزیزان با وفایان سرفرازان‌‌مرحبا‌بر‌عهدشان‌با‌رهبر‌و‌‌قرآنشان‌ ای فدای راه قرآن ای عزیزان جوانم این جوانان دلاور مرد میدان شجاعت کرده تا حد توان در راه ایمان استقامت...